سلام

بهار هفت


سعدیا خوش تر از حدیث تو نیست... تحفه روزگار اهل شناخت
آفرین بر زبان شیرینت... کاین همه شور در جهان انداخت


همطاف، سعدی رو دوست می دارد بسی

 

گویا شیخِ اجل*، سعدی شیرین‌سخن تا پنجاه سالگی! شعری نگفته است.


او نویسنده و شاعری با اطلاع و جهان دیده و گرم و سرد روزگار چشیده است و همۀ تجاربی را که در زندگانی خود اندوخته بود در گفتارهای خود برای صلاح کار همنوعان بازگو کرد تا از این راه در هدایت آنان به راست موفق‌تر باشد. سعدی به سبب مسافرت‌های بسیار و مشاهده آرا، اقوال و زندگی ابنای گوناگون بشر دارای جهان‌بینی و تفکری خاص است.

مرا شیخ دانای مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روی آب

یکی آنکه در جمع بدبین مباش
دگر آنکه در نفس خودبین مباش


سعدی، هم درد و رنج مردم را در نظر داشته و هم توصیه به زندگی شاد می‌کرده، دنیا گریز نبوده و زندگی را دوست داشته است.

دین داشت ولی به نسبت زمان خود (و حتی زمان ما) از تعصب و تنگ نظری به دور بود و می‌گفت بنی آدم اعضای یکدیگرند.
عاشق پیشه بود ولی عشق را هم بی‌نهایت نمی‌دانست و می‌گفت مهری را که روزگار به دل نشانده، می‌توان به روزگار از دل برگرفت


.

مهارت های سعدی در توصیف تجربه های تلخ  وشیرین زندگی مردم، با به کار بردن احساسات عاشقانه و لحظه های  شوق و دوری، شکوه و عظمتی به آثارش ‌بخشید که حتی در دوران زندگیش نیز سرمشق نویسندگان و شاعران بود.

علاوه بر این، سعدی در گفتار خود از مثل‌های فارسی زبانان که رواج داشت استفاده کرده و آنها را در نظم و نثر خود گنجانید

بطوریکه امروزه این سخنان موجز و پرمعنای او به صورت ضرب المثل در میان مردم رایج شده است.


هر که  آمد  عمارتِ  نو  ساخت              رفت و منزل به دیگری پرداخت



 





 

*می دانستید در فرهنگ و ادبیات‌مان، شیخ اجل دیگری نداریم. (اجل از خانواده ی جلیل و جلالت است به معنی بزرگوارتر)

** تصویر هم سالاد کلم کشمش است. خوشمزه و ساده ست. شما هم امتحان کنید.