سلام
تابستان دوازده
میگویند محتوای ذهنی انسانها از تجربههای شخصیشان و یا از مطالعه و زندگی دیگران، حاصل میشود.
نخست:
گفته شده " فردی
با اشتباه فرشتگان! به جهنم فرستاده میشود، پس از اندک زمانی، داد شیطان
درمیآید و با خشم به دروازه بهشت رفته و اعتراض میکند که:
آن شخص را که به دوزخ فرستادهاید، کار و زندگی ما را به هم زده. از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد. به درد دلشان میرسد. حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می کنند. دوزخ جای این کارها نیست!!! بیایید این مرد را پس بگیرید.
و
نتیجه حکایت "با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی ...خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند"
بچه پس از شنیدن این حکایت رو به من: مگر آنجا هم شیطان، کارهای ست؟! (منصب و قدرت و مقامی دارد آیا؟)
من:
بعد:
این
اِلِمان بانمک! یک موبایل چندمتری است که در میدان بسیج مشهد (فلکه برق)
نصب است. البته عکس بالا، مربوط به خرداد 96 است. شباهنگام!
و این یکی، مرداد 96. روز
به نظرتان دخترک کجاست؟ عروس شد یا چی؟