سلام

بهار هشت

 

هفته پیش فیلم زیبای آگهی ترحیم رو تماشا کردم. خوشم آمد. دیر روشن کرده بودم یه ده دقیقه‌ای از زمان پخش! گذشته بود. امروز فراغتی دست داد رفتم تلوبیون تا از ابتدا ببینم.

خوب شد که اولش رو ندیده بودم! ده دقیقه ابتدایی،چندان جالب یا تشویق کننده برای ادامه دیدن نیست خوو

هریت، تاجری بازنشسته است. تاجری موفق ولی نه چندان محبوب. چطور متوجه می‌شود که مدت کمی از عمرش باقی مانده؟ بماند!

بااینحال، روزنامه‌نگار جوانی را استخدام می‌کند تا برایش آگهی ترحیم بنویسد. (همان خبر مرگ در روزنامه با درج چکیده زندگی‌نامه متوفی) هریت می‌خواهد چیزهای دلخواهش نوشته شود، اما...

 

 

به شدت حسودی‌ام شد. زندگی پر از تلاش رضایت ثروت

شایدم تلاش ثروت رضایت

زنِ مسنِ این فیلم برای من، شبیه داستان "مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است" بود.

مادربزرگ 77ساله داستان هم، زنی بوده ماجراجو و مبارز که در آن دوره موفق به گذراندن دوره پزشکی شد و بعدها شد یک جراح موفق و مشهور. منتهی روایت داستان چیز دیگری است.

به مادربزرگ آن داستان هم حسودی‌ام شد.

همین