سلام
تابستان هشت
.
یادش بخیر هشتِ هشتِ هشتاد و هشت، میلاد امام هشتم
خوو این روزها دور از مودم و سیستم و آرامشِ نوشتن هستم، تایپ با گوشی و اینترنت سیم کارتی رو دوست ندارم. راحت نیست خوو
نوشتنم خلاصه شده در ثبت وقایع اتفاقیه در تقویم جیبی- کیفی ام (گاهی با ثبت ساعت و زمان گاه تیتر واقعه!)
8 مرداد
صبح: باغ کاریکاتور - بوستان بهار خواجه ربیع - 4050 متر پیاده روی (البته 300 مترش دوی نرم بید ها)
ظهر: حضور دخترها...گپ و گفت و قرار باغ فردا
عصر: خرید پارچه پرده ای (3متر = 18 تومان)
7 مرداد
تمدید دفترچه بیمه
آزمایش خون و ... بیمه بهار
گل ناز و حسن یوسف گلدان کوچولو =9500 ت (به سراغ من اگر می آیید ... با گلدان بیایید)
حالا جهت شادروان شدنمان، برویم سراغ فال حافظ
حالا دور بودن از سیستم یه حرفی ولی خدا نکنه هیچوقت از آرامش نوشتن به دور باشین ...
پیاده روی هاتون مستدام انشاالله ...
روزنوشت ها رو خیلی دوست دارم
دیدین بعضیاش با وجود گذشت مدتهای طولانی چطور واضح بیاد آدم می مونند؟
کاش نزدیک بودیم یه گلدون سبز بهتون هدیه میدادم ...