سلام
تابستان یازده
خودنمایی، نیاز به تماشاچی دارد. ص 8
تو شاید راه بهشت را بدانی، اما دلیل نمی شود که بتوانی وارد آن بشوی. ص 14
بزرگترین ننگ درختان اینست که اصلا وجدان ندارند، فقط همینطور به نگاه کردن ادامه می دهند. ص 49
رمان آقای پیپ رو شروع کردم، تا اینجا که خوشایندم بید. راوی، دخترکی است بومی از نوع سیاه پوست. ساکن جزیرهای در غرب اقیانوس آرام، نزدیک استرالیا.
با اینحال یه بدویت دور از ذهن، در رفتار ساکنین جزیره هست عجیب! آن هم در قرن بیستم، قرن ارتباطات و پیشرفت جوامع انسانی!!
این تابلو نیز، مثل این کتاب هنوز تمام نشده تا بدانم چه خواهدشد.
یکشنبه نوشت:
رمان رو تمام کردم ولی تابلو نه (خوو کتاب رو میشد هرزمان و هرمکان! خواند ولی دوخت و دوز، نشستن میخواهد و ...)
ص 268
و
بعضی
از داستانها به شما کمک میکنند تا خوشبختی و حقیقت را پیدا کنید. بعضی
از داستانها به شما یاد می دهند که یک اشتباه را دوبار تکرار نکنید. این
موارد دستورالعمل ها را هم ارائه میکنند. این داستانها را میتوان در
کتاب مقدس یافت. ص 73
ماردم گفت: حالا، دلیل گیس بافت کردن موهاتون، دور نگه داشتن حشرات و کیش کردن پسرهاییه که می خوان دست شونو جایی بذارن که نباید. دختری که موهاشو گیس بافت میکنه خوبو از بد تشخیص می ده-و هیچ وقت خودنما نیست. ص 93
هیچ وقت پی نمیبرید که برس مو و مسواک چقدر ممکن است مهم و ضروری باشند. فکر نمیکنید بشقاب و کاسه مهم هستند، تااینکه هیچ کدامشان را نداشته باشید.از طرف دیگر، هیچ وقت نمیدانید فقط یک نارگیل میتواند چه استفاده های زیادی داشته باشد. ص 128