سلام
تابستان پنج
قبلتــر هم نوشتم که همطاف یک اشتباه را دوبار تکرار نمیکند. قشنگ سه چهاربار تکرار میکند وقتی آببندی شد میرود سراغ اشتباه بعدی (تازه به میانسالی رسیدم خوو، تقریبا نیمی از عمر دنیوی پیش رو دارم کووو تا به کار بردن تجربهها)
میدانید که من و گرامی والدین از ابتدای دهه نود در گلبهار ساکن شدیم.
با اینحال جز شش محله نخستین با سایر محلههای این شهرجدید! آشنا نیستم. در چهار پنج سال اخیر، حرف و حدیث مساکن مهر و سکونت خلق الله به گوشمان رسید و تا همین تابستان امسال شخصا اطلاعی از چگونگی زندگی در آن سوها نداشتم.
گفته بودم به لطفِ! یک آشنا، موفق به اجاره واحد آپارتمانی یک خوابه دلبـــاز، در یکی از پروژههای مسکن مهر شدم از نوع کاردرست! (مجتمع مذکور، هشت بلوک چهارطبقه داشت با چند زمین بازی وسط محوطه، با جابهجا نیمکت برای نشستن و استفاده از فضای باز. نگهبانی شبانهروزی و تاکسی جلوی در ورودی. یک خودپرداز بانک و مینی سوپرمارکت هم داخل مجتمع بود)
خارج مجتمع هم یک پارک تازه تاسیس با درختانی فعلا کوتاه قامت و روشنایی خوب برای گذران اوقات فراغت بود که تقریبا ساکنین 7-8 مجتمع اطراف! وقت غروب، باخانواده و دوستان حضور پررنگی داشتند زیر آلاچیق های زیبایش... برایم جالب انگیزناک بود
منتهی دوری مسافت و آنتن دهی نامرغوبش! را نتوانستم تحمل کنم و در کمتر از دو هفته انصراف داده و باز برگشتم به همان حوالی محله سکونتمان. اینبار آپارتمانی قدیمی کفموکت و سقفکوتاه منتهی در محله یک (پردیس) نزدیکِ ایستگاهِ اتوبوس و تاکسی و ...
مسکن مهر، برای کسانی که وسیله شخصی دارند مناسبتر است تا همطاف
در همان ده روز اقامت، حوالی یازده شب همراه خواهرزاده رفتیم پارک هواخوری (باید از شر زبالهها خلاص میشدیم و طبق قانون مجتمعداری! سطلهای زباله شهرداری، خارج از مجتمعها جاگیری شده بود) از جمعیت زیاد آن سو تعجب کردم! خوو در شش محله آشنای من با قدمت 20و اندی ساله! ازجمله محله گرامیوالدین، در این فصل، تقریبا 10شب خاموشی است ولی آنجا تازه 10 به بعد زندگی جاریست! تمام این سالها فقط محله دو (پرند)، آن هم سمت بازارهای تازه تاسیسش را شلوغ میدیدم.
کلی مجتمع و ساختمان و بلوار، به نظرم جمعیت ساکنین تازه وارد آنجا بیشتر از این شش محله آشنای من بود. (این آماردهی من غیرموثق و صرفا مشاهدات شخصی است. ولی خداییش جمعیت آنجا زیاد است). گفته شده گلبهار دارای ۴۰ هزار واحد مسکن مهر است! این یعنی خییلی
و
قولنامه چنین آپارتمانی باتوجه به روحیات و خُلق و خویِ خلوت پسند و راحتطلب من اشتباه بود. (تلفن ثابت نداشت تازه باید 196تومان میدادی برای ثبت نام خط. پس از یک هفته تحویل بوق بعد هزینه وصل تا آپارتمان. سرجمع 250 هزار هزینه میبرد. صاحبخانه انداخته بود گردن خودم با این توجیه که خودت بخر خواستی بلند شوی با خودت ببر)
من
هم پرداخت هزینه خسارت لغو قرارداد و اثاثکشی دوباره را ترجیح دادم تا
ماندن در آپارتمانی که راحت نیستم در آن. ارتباط برایم مهم است خیلی
نتیجه اینکه تابستان را تا امـــروز سرگرم بستن و باز کردن اسباب بودم (بعلاوه تمیزکردن کابینتها، شستن سرویس بهداشتیها، بروز کردن قبوض، امضای اجارهنامه، پرداخت حق کمیسیون بنگاه و باربری و ... )
نتیجه آموزشی: برای انتخاب مسکن (چه اجاره چه خرید) عجله نکنید. سخنان و توضیحات مشاوراملاک را بشنوید ولی به خودتان فرصت بدهید برای تصمیمگیری.