سلام
پاییز هشت
اسفند و اسفندونه، اسفند سی و سه دونه، قضا به دور، بلا به دور، به حق این صاحب نور، مرغ زمین، مرغ هوا، جن و پری، آدمیزاد، بترکه چشم حسود، بترکه چشم بخیل... به حق شاه مردان، درد و بلا بگردان!*
آبان تا الان وطنی خواندم و دیدم. داستان ایرانی، فیلم ایرانی.
خوب بود و دلنشین.
کتاب : بسته به جونم ، خانه لهستانیها و خاطرات سفیر
و
فیلم: پدر آن دیگری، ناخواسته، آوای زمین و فرشتهها با هم میآیند
(فیلمها بیشتر به دلم نشست ها)
* رمان "بسته به جونم" که در قسمتی از کتاب باز(سری سوم) معرفی شده بود! منقل بدست با دود کردن سپنج (اسفند) شروع میشود.