سلام

 

این مطلب را ده سال قبل (زمان بازارگرمی لاین و وایبر و واتس اپ) در وبلاگ گروهی همساده‌ها نوشته بودم شاید فرجی شود که ...blush 

ادامه مطلب

برقرار بمانید و راضی

نخست:

مدرن شدیم! سبک زندگیمان عوض شده، امـــروز با وجود شونصد وسیله رفاهی درون منازل، برآوردن نیازهای زندگی بدون کمک دیگری، براحتی امکان ‌پذیرست.

شاید همین گسترش وسایل ارتباطی گوناگون، بخشی از نیاز ما به داشتن ارتباط  با همسایه را از میان برده باشد. شاید اگر سفارش تلفنی یا اینترنتی نبود پیش می‌آمد برای دریافت بعضی موادغذایی یا وسایل موردنیاز فراموش شده لیست خرید، سراغی از همسایه بگیریم. یادش بخیر نان به هم قرض می‌دادیم یا سیب زمینی و تخم مرغ حتی کبریت  ( نردبان و دیگ و بیل و سایر بماند ^_^ )

با اینکه عصر، عصر ارتباطات است گویا این سبک زندگی، ارتباطات ما را کاهش داده. در دو سه دهه قبل رسانه‌‌ها مثل امــــروز متعدّد و شبانه ‌روزی نبودند، که به نظرم همین باعث می‌شد به جای ارضای کنجکاوی از طریق رسانه! (خبرگیری و خبررسانی) انگیزه بیشتری برای دید و بازدید  وجود داشته باشد.

 

بعد:

به هرحال آن دوران گذشته و حال؛ اغلب در شهرهای بزرگ شاید تنها چند همسایه نزدیک، آن هم در حد سلام و احوال پرسی  مختصر بشناسیم. ( شخصا همسایگانم را به اسم نمی‌شناسم جز مدیرساختمان که هرماهه برای پرداخت شارژ سلام و علیکی باهم داریم )

 آن روزها، ارتباط ما با همسایه‌ها به مراتب قوی‌تر بود و اغلب هر خانواده، تمام اعضای کوچه را می‌شناخت و در غم و شادی‌های هم، سهیم بودیم و البته اختلافات یواشکی هم داشتیم ها.

با اینهمه باز، بسیاری از ازدواج‌ها از همین ارتباطات محلّی و همسایگی شکل می‌گرفت.

 

آخــر:

بلاخره رسیدم به اصل مطلب... آن دوران همسایه‌ها، جزو نزدیک‌ترین و مطمئن‌ترین افراد بودند و در تمامی مسائل و مشکلات زندگی، نقش حمایتی آنان به خوبی درک می‌شد، همیاری در خانه‌داری تا خانه سازی ( بماند گاه همین سرک کشیدن از روی دیوار معضلی می‌شد برایمان منتهی شیرینی حضورشان می‌چربید به تلخی‌اش )

از جمله شیرینی‌ها همین معرفی خواستگار بید ( گرامی خواهران من و اغلب دختران دم بخت، با همین معرفی‌ها عاقبت بخیر شدند ... )

 زیاده عرضی نیست هر چه بود صرفا ابــراز وجود همطافی بید و صدالبته یادآوری یه امر خطیرwink

نظرات را هم ببینید.