آدمی سرزنده از یاد است، یاد... رمزِ عمرِ آدمیزاد ست، یاد!

هم‌ساده

سلام

بهار سیزده

رسیدم پشت در، کلید در قفل گیر کرد، در را سمت خودم کشیدم فایده نداشت برعکس چرخاندم راحت چرخید یک قفل و بعد برگشت و باز شد... موردی سریع از ذهنم گذشت.

وارد حیاط شش متری شدم هیچ برگه قبض یا تبلیغاتی ندیدم. درِ سالن رو باز کرده وارد شدم. وسایل را روی همان مبل کنار میز، پشتِ اپن گذاشتم و سریع شماره گلبهار1 را گرفته ، اتمام کار و رسیدنم را به گرامی مادر خبر دادم. از ناهار پرسید گفتم تازه رسیدم ببینم یخچال چی داریم و ...

بعد مانتو و مقنعه رو در آورده دستها رو شسته و دوباره سراغ تلفن آمدم اینبار باید تماس می‌گرفتم شهرستان برای  وقت حضور در دادسرا2 یک ربع بیست دقیقه‌ای مشغول بودم. شکرخدا قرار شد هر زمان توانستم فقط اول وقت بروم سراغ کارمند مربوطه! و نیاز به وقت قبلی ندارد.

خیالم که راحت شد رفتم سراغ کتری و تدارک آبجوش برای چای. همزمان پارچ آب را برداشتم برای آب گلدانها...

 وارد اتاق که شدم دوباره یک چیزی از ذهنم گذشت (دیدن مواردی از گوشه چشم که نمی دانی چیست!) تی وی رو روشن کرده خواستم ست‌تاپ‌باکس رو روشن کنم که دیدم.... نیست!

فیش آنتن آویزان و ... آنجا بود که سریع گرفتم این به هم ریختگی ... آآآی دزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

سه

سلام

بهار نه

قرار بود شما زمانی این مطلب را بخوانید که همطاف دیگر نباشد اینجا (خوو رفتیم مسافرت همین حوالی- زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها )

پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت که نه

پارسال بهار به‌تنهایی ارجمندبابا رفته بودند ولایت! که تصادف و پاشکستگی و بیمارستان (با اون دکتراشون!)  بستری در خانه و تعویض پانسمان (با اون پرستاراشون!) مطب دکتر و رادیولوژی (با اون عکساشون!)، فیزیوتراپی (با اون وزنه هاشون!)  پس از 11مـاه، ختم شد به استفاده از بِـرِیس و راه رفتن به کمک واکر و عصا.

خدایا بزرگی‌ات رو شکر

بیشتر برای دلِ دَدَرپسندِ ایشان راهی سفرشدیم کمافی سابق ریلی.

البته خانوادگی زیارت را دوست داریم . و البته‌تر شاهچراغ هم دلخواهمان هست. منتهی دوری مسیر و مدت طولانیِ بودن در قطار و بالا بودن قیمت بلیط پروازی (فعلا فلوس لاموجود!) اکتفا کردیم به کریمه اهل بیت.

خلاصه حلال کنید.

 

 

 

پ ن :

+ گنجینه – مهر 92

+ بیت الکرم – مهر 94

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

به زن سخت نگیرید مگر به هنگام در آغوش کشیدنش!

سلام

 

‏اصلِ جوانه زدن آن است که آدمی

در آن آغوشی که باید

سبز شود...

باقی‌مانده‌اش که دردی را دوا نمی‌کند...

مریم قهرمانلو

 


خفتم به یاد یار در آغوش گل ولی

آغوش گل کجا و بر و دوش او کجا؟!

رهی معیری

 


چیزی از این بهار در آغوشِ من کم است

تو نیستی و یکسره اُردی جهنم است...

فاطمه شمس

 


ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز

برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن

سلمان هراتی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

بعد از سیزده

سلام

بهارشش

 

.

رفع دلتنگی مادرم یا حفظ آرامش زندگی‌ام

.

کاش به جرم ازدواج نکردن، او را بی‌عرضه حساب نمی‌کردند
.

خواب تکراری : گریختن در خواب اگر بدون فریاد و زارى باشد، دلیل شادى و سرور است

.

نود و شش برایم سال پرکنشی! بود.

سالی پر از موقعیت‌هایی که باید به تنهایی می‌گذراندمشان، پُر از بی‌تفاوتی، پر از سختی، پر از ترس و شوق و هزار و یک احساس دیگر. فکرهایی که بابتشان ساعتها از شب، بیدار ماندم. صبح‌هایی که با حسرتِ  خواب سیر! ناچار روز را شروع کردم (خوو خواب یکی از چند موردی است که زنده بودن را برایم لذتبخش کرده است)

سالی که  توفیق اجباری سبب شد تا خودم را در عرصه‌های گوناگون از خشم و عجز و تنهایی تا عشق و شور و ذوق بیازمایم (که نه! آزمایند، آزموده شوم یا هرچی) نود و شش به معنای واقعی کلمه، سالِ آزمون و خطا بود.


حالا که نود و شش تمام شده، دوست دارم نود و هفت، سالِ خودم باشد. خودم آن طور که راحت هستم، نه آن طور که دیگران می بینند یا می‌خواهند که ببینند.

.

این روز‌ها خیلی غمگین بودم ، خیلی خیلی زیاد . در حدی که شاید ده برابر بیشتر از اینکه بخندم غصه خوردم ، بغض کردم و بیشتر ناامید شدم .

دلم نمی‌خواهد توضیح بدهم. البته توضیح احساسات هم بلد نیستم. خدا رو شکر الان بهترم . تغییری ایجاد نشده فقط زمان گذشته و این گذشت زمان مدد رسان خوبیست. همین 

 

 

 

 

 

 

 

توضیح نوشت:

این جملات از من هست و از من نیست. هرکدام را جایی شنیدم یا خواندم مصداق "جانا سخن از دل ما می گویی" است.

مثلا جمله اول از کتاب خاطرات یک الاغ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

شیرین بهار

سلام

بهار دو

جدول پخش برنامه‌های تی وی را مرور می‌کردم برای یافتن سریال‌های مورد علاقه گرامی والدین.

 خوو شبکه تماشا، بدسلیقگی نشان داده و درست ساعتی که جومونگ و جنگجویان کوهستان پخش می‌شد الان سریال " فرار از زندان" را پخش می‌کند!

همانطور که زیرلب دعا می‌نمودم مسئولین شبکه تماشا را متوجه "خنده‌خانه" شدم.

خانه.

این لغت دلنشین! که براحتی با پیشوندهای متفاوت، معانی متفاوت می‌یافت.

آشپزخانه، مهمان‌خانه، گرم‌خانه و کتابخانه ( این آخری بیشتر در فیلم‌های اروپایی از نوع جنایی نمود داشت. خوو اغلب اجساد در کتابخانه کشف می‌شدند)

دوران کودکی بیشتر از واژه مهمان‌خانه استفاده می‌کردیم گویا الان پذیرایی جایگزینش شده.

من خراسانی ام. آن زمان به جای اتاق، خانه می‌گفتیم. خانه کوچیکه (همان اتاق نشیمن بود که تلویزیون تماشا می کردیم .سفره پهن می‌شد و مشق می‌نوشتیم). خانه بزرگه همان اتاق دو در بود مخصوص مهمانها (که البته ارجمند بابا هم برای استراحت وسط روز از آن استفاده می نمود.)

...

 همین

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

قصه از نو

سلام

بهار یک

 

چه فرقی دارد این روز با دگر روزها؟ ها؟ ساعت10 امشب، 11 دیشب بوده! نه

امشب شب آرزوهاست؟

...

ما همگی مسن‌تر می‌شویم و عده‌ای هم بزرگتر (خوو بزرگ شدن یخده سخت است، گویا اغلب! سالهای عمرمان را زندگی نمی‌کنیم. یک سالمند هشتاد ساله، 80 سال زندگی نکرده که! شاید 8 سال. مابقی را تکرار کرده است)

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

روز نو

فرخنده باد بر همگان مقدم بهار 

نوروز ، جاودانه ترین جشن روزگار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

یک خروار معلومات!

سلام

زمستان سی


از کتابخانه علاوه بر کتاب، چند مجله هم گرفتم. داشتم ورق می زدم که دیدم نوشته اگر  داد می زنید بخوابید.

چه جالب! خواب یکی از علاقمندی‌های همطاف است ها.

تا آخر خواندم و چیزی درباره خواب ندیدم! مطلبی پندگونه بود برای والدین در تربیت فرزندان!

حالا نگو جمله صحیح این بود - اگر داد می زنید بخوانید- (نگین بانو کجایین؟)

و

مطلبی هم درباره سولوگامی داشت. سولوگامی به معنی ازدواج با خود! طوری که به خودشان بله می گویند و با خودشان ازدواج می کنند.

والا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

ارجمندبابا شنوا می شود

 سلام

زمستان بیست و نُه

 

هفته قبل بلاخره* رفتیم کلینیک شنوایی‌سنجی و ایشان از لحاظ شنوایی ارزیابی شدند و پس از دریافت نوارگوش، سمعک تجویز شد برای هردوگوش!

ادیولوژیست، پس از درخواست مشاوره  برای خرید سمعک، دفتر خودش را معرفی کرد منتهی وقتی قیمت را متوجه شدیم ترجیح دادیم فعلا برای یک گوش سمعک تهیه شود تا بعد .

(خوو سمعکهای پیشنهادی ایشان 2 تا 3 میلیون قیمت داشت. گویا فقط سمعک دیجیتال و هوشمند تجویز فرمودند!)

پس از خروج، با راهنمایی گرامی دوستی که تجربه دو دهه! سمعک گرامی والدینش را داشت وَفَهمیدَم سمعک آنالوگ هم قیمت مناسبتری دارد هم کارکرد مناسب. گویا بیمه تامین‌اجتماعی هم تا یک میلیون و دویست تومان را تقبل می‌کند. (به شرط ارائه مدارک و تایید کمیسیون پزشکی البته)

خوب شد آنالوگ خریدیم. برای ارجمند بابا که مهندس درونش همچنان فعال است. هر چه وسیله‌ای دکمه کمتر داشته باشد از آسیب کنجکاوی در امان‌تر است.

خوبتر اینکه سمعک استفاده می‌کنند. حالا براحتی می‌شود گفتمان کرد. مثلا الان بهتر متوجه شدند مبلغ واریزی عیدی فقط 845 هزار تومان بود که 90 هزار تومانش دیروز برای عوارض سالانه شهرداری خرج شد.

 و

 عالی اینکه الان ایشان با یک سوم ولووم نسبت به قبل، تی وی تماشا می‌کنند.

...

 خوو با سمعک نه تنها کیفیت صدا بهتر شده و صداها بهتر و راحت‌تر شنیده می‌شوند بلکه  فهم گفتار در محیط‌های پر سر و صدا بهبود و درک گفتار در مکالمه‌های گروهی افزایش می‌یابد.

هرچند ارجمند بابا هنوز در مرحله درون خانه هستند. توصیه شده یکی دو هفته بعد در محیط بیرون خانه از سمعک استفاده شود.

 

 

 

*بلاخره متوجه شدند قدرت شنوایی قبل! را ندارند. کسانی که با سالمندان سروکار دارند می‌دانند نمی‌شود ایشان را وادار به انجام کار یا استفاده از چیزی کرد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

وطن اصلی مرغ عشق، استرالیا است!

سلام

زمستان بیست و شش

 

در این فصل آخر سال، مطالعه کتاب‌های زیبایی نصیبم شد. پیاده‌گرد هم یکی از آنهاست.


 

 

حقیقت این است که پیش از ورودم به تهران از اینکه به شهری به این حد بزرگ و غریب می‌آمدم وحشت داشتم... شاید بتوان گفت تهران یک غول است ولی یک هیولا نیست.

 ص10- از گفتگوی مترجم با نویسنده

در مدرسه شتیندلر اغلب ضرب‌المثلی را با آه و ناله می‌شنیدم. می‌گفتند: انسان فقط باید بچه‌های خودش را بزرگ کند چون فقط فرزند تنی هر شخص می‌تواند به او علاقه‌مند بماند. ص51

... به مارکوس آموخته بود چطور اطو کند و دکمه بدوزد. او محل نگهداری پماد زخم را هم به مارکوس نشان داده بود. شعار امیلی این بود: می‌آموزم تا لازم نباشد زن دیگری به تو خدمت کند. ص52

... وقتی گرفتن برایتان اینقدر سخت است، خدا می‌داند بخشش شما چطور باشد! ص 54

... ولی جوهره واقعی هر معرفت با تداوم و پشتکار ظاهر می‌شود و همچون لذت بردن از تک سازهای ارگ باخ، درام‌های شکسپیر، اسرار کهکشان‌ها و نقاشی‌های سقف کلیسای سن پیر واتیکان که بدون پیگیری علاقه مندانه و مستمر میسر نیست، گذشتن از مناطق دشوار نیز نیاز به تداوم دارد. ص104

برای امیلی، لذت بردن از هر روز و هرلحظه، تنها محک مطمئن برای سنجش هوش بود. هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را خوشبخت کنید، باهوش‌تر هستید.

امیلی می‌گفت: باید این حقیقت ساده را پذیرفت، شخصی که بیشتر از همه با او وقت صرف می‌کنی خودت هستی. بیاموز که خود را دوست بداری. ص115

وطن اصلی مرغ عشق استرالیا است! ص166

انسان نباید خودش را گول بزند. اگر درباره چیزی نتواند موقعی که سالم و قوی باشد صحبت کند، وقتی رنجور و ناتوان شد دیگر به هیچ وجه صحبت نخواهد کرد. ص230

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز