آدمی سرزنده از یاد است، یاد... رمزِ عمرِ آدمیزاد ست، یاد!

اتکا = اداره تدارکات کارکنان ارتش

سلام

دیروز رفتیم دندانپزشکی. با تجویز دندانپزشک سه دندان جلویی گرامی مادر کشیده شد تا دو ماه بعد مراجعه کنیم برای قالب گیری دندان مصنوعی!

مطب جناب دکتر طبقه دوم ساختمانی بود که پایینش تنها فروشگاه اتکا شهر فعال بود.

 

چیزی که توجه ام رو جلب کرد این بود: وقتی وارد مطب شدیم منشی پشت میز نبود بعد از چند دقیقه از اتاق پزشک خارج شد جلوتر از من مادری دفترچه بیمه دخترکش رو گذاشته بود روی میز

وقتی نوبت من شد از سوال منشی تعجب کردم.

پرسید دفترچه دارین؟

(تعجب کردم چون سالهاست که بدون دفترچه رفتیم دکتر

چه برای تجدید داروی ماهانه گرامی والدین

چه ویزیت دوره‌ای در مطب پزشک

چه مراجعه اورژانسی به درمانگاه شبانه روزی یا مراکز بهداشت

چه مراجعه به بیمارستان. داروخانه، آزمایشگاه. رادیولوژی و سونوگرافی ...

سالهاست فقط کدملی و عنوان بیمه! کارساز بوده : بیمه تامین اجتماعی یا خدمات درمانی که الان شده سلامت و تمام)

منشی که مکث منو دید با اشاره به دفترچه دخترک گفت از اینا.

خنده ام گرفت جواب دادم : سالهاست دفترچه نداریم ولی بیمه هستیم.

منم اشاره کردم به دفترچه دخترک و گفتم ولی اگه منظورتون بیمه نیروهای مسلحه، خیر. بیمه دیگه ای داریم.

.

به هرحال جناب دکتر فقط با نیروهای مسلح قرارداد داشت ( هزینه کشیدن سه دندان جلو شد یک میلیون و صد و هشتاد هزار تومان)

لازم شد نوع بیمه تکمیلی گرامی والدین را تغییر بدیم.

 بیمه تکمیلی فعلی ویزیت پزشک متخصص ، دارو  و البته دندانپزشکی را شامل نمیشه.

 

 

 

 

 

پ ن:

رفته بودم دکه نان رضوی، کیک و کلوچه بخرم. وقتی کارت بانک رو بیرون آوردم تا حساب کنم فروشنده گفت: پول ندارین؟

اونجا هم تعجب کردم خب توقع نداشتم کسی بخواد نقدی حساب کنم.

نه که یادم رفته باشه یه زمانی همه چی رو باید پول میدادی. سکه های خُرد هنوز یادمه ولی سالهاست روال هزینه کرد زندگیم: کارت به کارت کردن، کارت کشیدن، واریز اعتباری و خرید اینترنتی بوده.

از نانوایی گرفته تا سبزی و میوه، سوپری، بنگاه املاک، آرایشگاه، تاکسی، دکتر،  بازار. حتی عیدی و هدیه

گفتم نه و کارت کشیدمdevil

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

تایید کنید که انسان هستید*

سلام

امروز صبح سری به سایت صندوق بازنشستگی کشوری زدم. فیش حقوق فروردین گرامی مادر، بارگذاری شده بود. قبلا حکم حقوقی رو دیده بودم. کمتر از دو میلیون افزایش حقوق

.

دیروز رفته بودم مطب دکترمون (تنها متخصص داخلی در دسترس) حق ویزیت شده بود 189هزار تومان.(دفعه قبل 165 پرداخت کرده بودم)

 جواب آزمایشم رو برده بودم. خداروشکر همه چی نرمال ( چهل به بالا! سالی یکبار که نه ولی دو سال یکبار بد نیست چک کنیم ببینیم قند و تیرویید و ... میزونه یا نه)

.

حوالی غروب هم یه وقت معاینه از دندانپزشکی که ساالها قبل روی دندان مادر کار کرده بود گرفتم. ان شاءالله فردا ببینیم چه می‌کند.

 

پ ن :

از همون ابتدا برام مهم بود مخاطبم کیه. الان مهمتر شده. سن و سالش، میزان تحصیلاتش، عقایدش

آیا شما در واقعیت (خارج از فضای مجازی) با هرکسی سر صحبت باز می‌کنین؟ من نه.

الان ترجیحا وقت انتظار در ایستگاه اتوبوس یا در فروشگاه یا وقت پیاده روی با هم سن و سالهای خودم یا بزرگتر از خودم گفتگو می‌کنم.

 

 

 

 

* ویجت حاوی چالش امنیتی سامانه فیش و حکم حقوقی "تایید کنید انسان هستید"devil

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

گفتند: کجایی؟

سلام

نخست: رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم

 

 

بعد: منتهی این شعر *

جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته
احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته
صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟
تا پلک زدم خواب، مرا آمده برده
تا پلک زدم نامه رسان آمده رفته
امسال نبرده ست مرا روزه، فقط گاه
بر لب عطشی مرثیه خوان آمده رفته
من در به در او به جهان آمده بودم
گفتند: کجایی؟! به جهان آمده رفته
ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
آن قدر به عمرم رمضان آمده رفته...

دیدم چقدر شرح حال من است این شعر! داغ گذاشت روی دلم ...

 

 

آخر:

لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة

اگر بنده [خدا] مى‏ دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست ‏داشت که تمام سال، رمضان باشد.

 

 

*شاعر: محمدمهدی سیار

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

ماه آخر

سلام

.

 

امروز صبح! شاخه های درختان گلبهار نیز شبیه این عکس، بلوری و یخ زده شده بود. من در مِه برگشتم خانه. کُلُّهم چندروزی هست که سرمای هوا سردتر! شده laugh

ماه آخر ساله و مثل آخرهای هرسال نشستم مرور می‌کنم باز چه کارهایی نکردم

(البته کارهای انجام شده + خوب انجام شده رو هم مدنظر دارم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

حافظه تاریخی :)

 

و چای

دغدغه عاشقانه خوبی است.

 

سلام

دیروز، جمعه برف بهمن ماهی! داشتیم پُر و پیمان.

با توجه به برف لبه دیوارِ حیاط! پانزده تا بیست سانت بارید.

دوباره پارو به دست شدیمblush

خداروشکر امروز چند ساعتی آفتاب تابید و از شدت یخزدگی معابر کم شد. هرچند پیاده روی جلوی خانه، همچنان یخ زده است. خُب آفتاب گیر نیست و نَسَرِه*

 

 

* نَسَر: پشت به آفتاب. به معنای سایه سرد هم استفاده می‌شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

مردم دیار مقاومت

 

سلام

نخست: چشم‌های پیرزن می‌لرزد، بغض می‌کند و می‌گوید: اگر فقط چند لحظه زودتر رسیده بودم، من هم شهید شده بودم، هنوز نوبت شربت شهادت من نرسیده است

با خواندن این جملات یاد انفجار بمب در حرم آقا امام رضا در عاشورای سال ۱۳۷۳ افتادم . آن انفجار هم بعدازظهر حوالی ساعت سه رخ داد.

آنجا هم بودند افرادی که همان روز حرم بودند و حسرت می‌خوردند چرا زودتر مرقد را ترک کرده یا دیرتر به زیارت رسیده بودند

بعد:

اصغر پریشان ۲۵ ساله که از کرمان برای زیارت مشهد آمده و بر اثر انفجار بمب از ناحیه پا و سر مجروح گردیده، شدت انفجار را وحشتناک و بی‌سابقه ذکر کرد و گفت: «دشمنان اسلام خیلی بی‌شرف هستند که در کنار مرقد امام رضا (ع) اقدام به بمب‌گذاری می‌کنند».

سخن مجروح سی سال پیش شبیه روایت یکی از مجروحان حادثه‌دیده دیروز گلزار کرمان است که گفت: کار همین معاندین است که نمی تونند ببینند...

 

آخر:

بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از‏‎ ‎‏مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید... منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور‏‎ ‎‏را باطل می داند

در پی شهادت شهید مطهری ، امام خمینی(رحمه الله علیه) در قسمتی از سخنرانی خود به تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ این سخنان را ایراد فرمودند.

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

رعد و برق

سلام

 

اواخر پاییز، آذر ماه  هرروز پس از خبر ساعت دو شبکه یک، تکرار سریال دیشب را تماشا می‌کردم.

 

ابتدا با رعد و برق، تماشاگرِ سریالِ این وقت روز، شده بودم.

سریال رعد و برق درباره نوروز سال 1398 و حوادث مربوط به آن است. البته با چاشنی طنز

در این تاریخ، مردم ترکمن گرفتار سیل‌ سنگینی شدند که بر پیکره شهر و محل سکونت آنها خسارات سنگینی زد. ( البته سیل لرستان و دروازه قرآن شیراز هم نوروز 98 رخ داده!)

در این سریال، تلاش‌‌های افراد مختلف در منصب‌های متفاوت برای زنده ماندن و نجات خود و دیگران (و سایر جانداران!) از سیل و سرما را می‌بینیم.

رفتار و گفتار بس ساده و روان. کلی قصه با بیان راوی قصه گو.

تماشایش را دوست داشتم جا به جا تصاویر و فیلم مستند. ( تصاویری زیبا از آق قلا، خوش ییلاق و مراوه تپه. پیست اسب دوانی و جنگل های هیرکانی سمت گلستان و ...)

خوو وقتی فیلمی تماشا می‌کنم که مستند است کمتر احساس هدردادن وقت دارم.

 

و بعد، مستوران را دیدم. خلاصه فصل اولش.

(گویا الان هم مستوران فصل جدیدش در حال پخش است ولی آن میل تماشا را ندارم. زمستان است)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

چای یا قهوه؟!

سلام

گویا اجانب! امروز برابر با ۲۵دسامبر را روز جهانی چای ثبت نموده اند.

 

" می‌روم دنبال چای... انشاءالله کسان دیگری هم در فکر رفع احتیاج سایر کالاها باشند"

این جمله از قول کاشف السلطنه، کارآفرین دوره قاجار ذکر شده! وی اضافه می‌کند: "علی‌التحقیق مبلغ ده کرور تومان برای خرید چای هر ساله از ایران خارج می‌شود. اگر همین مبلغ در مملکت بماند، شاید جلوگیری از پریشانی و فقر و فاقه مملکت بکند."

آفرین بر این آفا! نیت و نظرش که خیر بوده.

حیف گویا در سال ۱۳۰۷ شمسی هنگام بازگشت از هندوستان (که برای خرید بذر و ماشین آلات چای به آنجا رفته بود) در راه تهران با تصادف! درگذشت.

جنازه او بنا به وصیتش در تپه های چای لاهیجان دفن شد که اکنون آرامگاهش به موزه چای تبدیل شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

تو را دیدم و یوسف را شنیدم شنیدن کی بود مانند دیدن

سلام

نمی دانم چطور شد که به شبکه نسیم رسیدم گویا مسابقه‌ای در جریان بید

سوال مجری، یک مصرع خونده می‌شد شرکت کنندگان باید با گفتن مصرع دیگر، بیت را کامل می‌کردند

سوال: شنیدن کی بود مانند دیدن

 

 

 

پ ن: امروز در جایی دیگر مطلبی کامل کننده این مصرع را خواندم.

نوشته بود

" این ضرب‌المثل را می‌توان در سه موضوع و معنای گوناگون به‌ کار گرفت:
اول: شنیدن یک واقعیت از زبان دیگران، با دیدن همان واقعیت تفاوت بسیاری دارد.
دوم: بسیاری از شنیده ‌ها واقعیت ندارند؛ یعنی نباید به شنیده‌ها اعتماد کرد و حقیقت را باید از دیده‌ها خواست.
سوم: گاهی تنها باید به شنیده‌ها بسنده کرد و به دنبال دیدن نبود."

 

پ ن: شاید بشود گفت این مصرع، همانند مثل معروف دیگری است که می‌گوید:

 آواز دهل شنیدن از دور خوش است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

نظامی

سلام

 

 

با این که سخن به لطف آب است...کم گفتن هر سخن صواب است

آب ار چه همه زلال خیزد...از خوردن پُر ملال خیزد

کم گوی و گُزیده گوی چون دُر...تا ز اندک تو جهان شود پُر

لاف از سخن چو دُر توان زد...آن خشت بود که پُر توان زد

یک دسته گل دِماغ‌پرور...از صد خرمن گیاه بهتر

 

 

 

 

پ ن:

نخست: دوست داشتم یه محصل دبستانی می‌داشتم تا باهاش این سروده‌های بس زیبا رو حفظ می‌کردیم.

بعد:

گفتن ز من از تو کار بستن... بیکار نمی‌توان نشستن

شعر کامل اینجا

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز