آدمی سرزنده از یاد است، یاد... رمزِ عمرِ آدمیزاد ست، یاد!

دلخوشی...

سلام

زمستان ده 

 

خب صفحه دی ماه هم ورق خورد.

یک سررسید از سالهای قبل دارم که امورات مالی را ماهانه ثبت می‌کنم. دریافتی‌ها ثابت است. حقوق بازنشستگی گرامی والدین + یارانه + سودماهانه سپرده بانکی و جدیدا کمک معیشتی. 

اما برداشت‌ها!

یک قسمت ثابت داریم مثل اقساط ، اجاره‌خانه 

و

قسمت متغییر: پرداخت قبوض و خرید شارژ، هزینه‌های ایاب و ذهاب! درمان و دارو

(هزینه خورد و خوراک ماهانه تقریبا مبلغ مشخصی است که در کارت بانکی در اختیار گرامی مادر است)

  و

قسمت پررنگ ماجرا! قرض الحسنه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

زنی در کابین 10

سلام

زمستان نُه

 

داستانهای آگاتا کریستی رو دوست دارم. بارها و بارها با ماجراهای هرکول پوآرو و خانم مارپل  هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برایم به ارمغان آورده.

دنیایی جدید و زندگی‌هایی که نه تنها تجربه نکردم بلکه احتمال تجربه کردنش هم خیلی کم است برایم (خب حضور ثروتمندان و متمولین در داستانهای آگاتا بس پررنگ است)

حالا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

رمــــوز

سلام

زمستان هشت

.

همطاف فقط از خدمات الکترونیکی دو بانک! بهره مند است. رفاه و مسکن

هنــــوز با همان رمز ثابت! می‌توان از بانکداری اینترنتی رفاه، استفاده کرد ولی از هفته پیش - 23دی- رمز دوم ثابت در اینترنت بانک مسکن، غیرفعال شد و ماجرای درخواست رمز دوم پویا، روزانه شونصدبار! برای من شروع شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

خطا؟!

.

.

 

به نام خداوند عزیز و شکست ناپذیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

میرشکار

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

بیست بیست

سلام

زمستان سه

 

 

خداییش عجب زمانی وارد این دنیا شدیم ما

یکبار فقط یکبار، فرصت حضور در چنین سالی را داریم 2020.

1010 نبودیم و 3030 آن دنیاییم بسلامتیdevil

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

فقط 12ثانیه!؟

سلام

زمستان دو

 

نخست: سحرخیزی

 گفته شده فردای زلزله، سر هر کوی و برزن یکی دو تا سالخورده دیده می‌شد که برای اقوام از دست رفته مویه می‌کردند.

سالمندان زنده ماندند چون بنا به عمر و عادت سحرخیز بودند. زلزله صبح زود صبح جمعه پنجم دی حوالی پنج و نیم، بم را تکاند وقت خواب نوشین.رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

کارنکرده... پرواز

سلام

پاییز بیست و چهار

 

هنووز دست و بالم دردنااک است. از تصادف کذایی؟ نه. از اثاث‌کشی دیروز (یکی از گرامی خواهرانم ساکن گلبهار شد خوو)

به قول خواهرزاده، عضلاتمان ورزش ندیده و ضعیف است که چنین پس از چندساعت کارکشیدن، کوفته و دردناک شدند.indecision

یادش بخیر! سالها قبل در جلسات ابتدایی سوارکاری هم، دردهایی مشابه داشتم. کوفته و خسته.

ابتدا بدن، گرم  است  و چیزی نیست ولی پس از یک چُرت یا خواب کوتاه! تااازه کوفتگی دردآلود رخ می‌نماید.

 

 

 

راستی صبح از رادیو نمای استانی شنیدم امـــــروز سه شنبه روز حمل و نقل است. جالب اینکه سالها قبل در چنین روزی - در ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳-  برادران رایت! توانستند اولین هواپیمای خود را چهار بار به پرواز درآورند.

به نظرتان تاکسی هوایی! چه زمانی در شهر ما فعال می شوند؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

خدابیامرز

سلام

پاییز بیست

 

نخست:

مرگ که صدایش بلند شود هرکسی به تعجیل می‌افتد. یکی می‌افتد به عبادت و نماز و روزه قضا. یکی برای این که بعد از خودش در کش واکش ارثیه حق و ناحقی نشود وصیت می‌کند. یکی دیگر برای اینکه حلالیت بطلبد و از مردم رضایت بگیرد به تکاپو می‌افتد. یکی هم برای اینکه به عشق و حالش، که به خاطر دویدن‌های بی‌حاصل فرصتی برایشان نداشته، برسد می‌زند به بی خیالی و هرچه را جمع کرده می‌خورد و می‌نوشد و... همه‌اش به این برمی‌گردد که چی برای آدم کمبودش بزرگ شده باشد

جملات بالا از رمان - وقت‌ِمعلوم - است.

معمایی بود یعنی دوست داشتی ادامه دهی تا متوجه شوی چی به چیست ولی آنچنانی نبود که توقع داشتم. (نه به میزان نامزد جایزه ادبی بودن و توصیه شده در یه برنامه کتابی!)

پرکشش بود ولی جذاب نه. جز همان معما گونه بودنش. داستان طوری بود که تشویق می‌شدی تا انتها ادامه دهی ولی...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

الو سلام ببخشید منزل...؟

سلام

پاییز نوزده

.

صبح، از بانک که بیرون آمدم حوالی نه و نیم بود . آن سمت خیابان سوار اتوبوس شدم. خط15. اتوبوسی نو و خلوت. هنوز جاگیر نشده بودم که مردی خوش صدا که او هم تازه سوارشده بود شروع کرد به دف زدن و خواندن شعری درباره غریبی و استمداد از امام رضا. بغض کردم و دلم اشک خواست (تاثیر موسیقی بود یا خالی شدن حساب بانکی! هرچه بود دلم لرزید) نصفی از هفت هشت نفر مسافر قسمت بانوان، پول بهش دادیم. او ایستگاه بعد پیاده شد ولی حال من باقی ماند تا... رسیدن گلبهار و مشغولیتهای جدید

 

 

خدایا شکر برای مشهد.شکر برای بانک. شکر برای اتوبوس. شکر برای شنوایی. شکر برای دلی لرزان. شکر برای کیف پول. شکر برای توانایی بازگوکردن.

خدایا شکر که هستی.

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز