سلام

پاییز دو


آبان ماه سال 92. مطلبی جامع و کامل در وبلاگ "تو فقط لیلی باش" درباره عزاداری و غم و غصه این ایّام خواندم. راضی کننده بود برایم. گزیده ای از مطلب رضوان را اینجا آوردم.
پیشاپیش عذر مرا از طولانی بودن متن بپذیرید ...
"...
باید بگم، در دنیا عظیمترین انرژی، انرژی حیاته ... و در لحظه ای که این انرژی آزاد میشه، تاثیرات شگرفی بر معادلات حاکم بر جهان میذاره ... فلسفه قربانی هم همین هست. وقتی چیزی برای هدفی قربانی میشه، یعنی انرژی عظیم حیات یک موجود زنده، برای پیشبرد اون هدف آزاد میشه و معادلات عالم رو به سمت تحقق اون هدف تغییر میده.
این فقط مختص اهداف الهی نیست، بلکه جادوگران و کاهنان هم از قدیم از این انرژی آگاه بودن و برای همین هم رسم قربانی جزء لاینفک مناسک شیطانی هست ... آلیستر کراولی درباره قربانی انسان در کتاب 1929 خودش میگه:
"ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده‌ای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود، و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ این موجود، این انرژی ناگهان آزاد می شود. برای انجام هرچه بهتر مناسک، شخص می‌بایست قربانی‌ای انتخاب کند که دارای عظیم‌ترین و خالص‌ترین نیرو است. فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا، بهترین و مناسب‌ترین قربانی است."
حالا فکرش رو بکن که اگر کسی خودش با میل خودش به استقبال این مرگ بره، و با خواست خودش انرژی حیاتش رو به پای یک هدف بریزه، چه انقلابی در عالم ایجاد خواهد شد ... رمز اثر بخشی شهادت همینه ...
و امام حسین در یک صبح تا عصر، تمااااام دوست داشتنیهاشون رو یکی یکی در راه خدا قربانی کردن ... انسانهایی یکی از یکی قیمتی‌تر ... هر کدوم از اون انسانهایی که در اون روز برای این هدف جنگیدند و به شهادت رسیدند، در نوع خودشون جزو عالیترین انسانهای روی زمین بودند و برای آنکه در مقتل عشق قربانی بهتری باشند ، سالهای سال وجودشون صیقل داده شده بود ...
و این انرژی عظیم ناشی از شهادت انسانی به عظمت امام عشق، و اینهمه انسان ناب بود که موفق شد، قطار از ریل خارج شده ی دین رو دوباره به مسیر برگردونه، تا امامان بعدی بتونن آهسته آهسته اون رو پیش ببرن تا مسیر هدایت بشر برای اونهایی که حقیقتا جویای اون هستند، باز بمونه ...
و

ما شیعیان، به تاسی از امامانی که بعد از این واقعه آمدند، با اشکهامون، با عزاداریهامون، با زنده نگه داشتن یاد اونهمه از خود گذشتنها، اون انرژی عظیم رو جاودانه نگه می‌داریم ... خون امام عشق، در اشکهای ماست که تداوم پیدا میکنه و تا وقتی این اشکها بر صورتهای ما جاری هست، هیچکس نمیتونه حقیقت عظیم عاشورا رو انکار کنه یا اون رو در پیچ و خم تاریخ کمرنگ کنه ...
در این چند قرن، چه خونها ریخته شده و چه انسانهایی با پای خودشون به قربانگاه شهادت رفته‌اند، تا الان من و تو به همین سادگی کتابی به عظمت قرآن در کتابخانه مون باشه، و این سعادت رو داشته باشیم که خدا رو با عبادت شگرفی مثل نماز پرستش کنیم ..."


برداشت از وبلاگ  "تو فقط لیلی باش"

 

 

 

 

* عنوان، جمله آغازینِ  کتاب سیاحت غرب یا سرنوشت ارواح بعد از مرگ ، شادروان آقا نجفی قوچانی