آدمی سرزنده از یاد است، یاد... رمزِ عمرِ آدمیزاد ست، یاد!

۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

مهرگان

سلام

زمستان سه

قسمت شد آخر هفته را مشهد ماندیم. زیارت و ... (البته گرمای شهر آزاردهنده بود برایمان! هرچند غروب به بعد کمی خنک می‌شد منتهی این دما برای دی ماه زیادی گرم بود)

پنجشنبه،برای برگشت به گلبهار طبق معمول اسنپ گرفتم و ماجرا آغاز شد

همان ابتدا درست وقتیکه اسنپ رسید ارجمندبابا اعلام کرد نیاز به دستشویی دارد!

خلاصه پس از سوار شدن، برای معطلی چنددقیقه‌ای عذرخواهی کردم. مردجوان که از قضا خوش‌صحبت! هم بود گفت راحت باشید مشکلی نیست و حرف جالبی زد که باعث شد اینجا ثبت کنم 

او گفت: لابد حکمتی داشته، گاهی وقتها همین تاخیرها باعث نجات جانمان و دورشدن بلا می‌شود.

خب تذکر بجایی بود همه ما شنیدیم و دیدیم (حالا صحنه‌ای در فیلم یا گزارش در روزنامه یا روایتی داستان گونه) که فلانی از قطار جا ماند یا پرواز را از دست داد یا وقت خروج از منزل چیزی جا گذاشت و دیرتر به مقصد رسید و ... حادثه ای را از سر گذراندangel

...

خلاف انتظارم وارد خیابانهای شلوغ شهر شد. از راهنمای بلد استفاده می‌کرد که به نظر من نابلد بید. خوو مسیر کنارگذر صدمتری –بزرگراه چراغچی- تنها گزینه مناسب من بود وقتی به راننده گفتم بهتر نبود از صدمتری می‌رفتید جواب شنیدم کمی بالاتر وارد صدمتری می‌شویم و توضیح بیشتر داد که این قسمت صدمتری سرعت خودروها بالاست و برای امنیت بیشتر این مسیر را می‌رود.

گفتم جناب راننده خوش‌صحبت! بود ارجمندبابا صندلی جلو نشسته بود  وقتی خواست کمربندش را ببندد برای جاانداختن، کمک لازم شد و بست. راننده ماجرای تصادف یکی از آشنایان در یکی از جاده‌های جنوبی (برخورد با شتر سنگین وزن) را با آب و تاب و شرح جزییات صدمات وارده به ماشین و البته آسیب دیدگان! تعریف کرد.

 نکته‌اش جان به دربردنِ همان آشنا بخاطر بستن کمربندایمنی بود (هرچند دچار آسیب مهره گردنی شد منتهی پس از چندماه، الان بهبود یافته ولی راننده و مسافرِ عقب که کمربند نداشتند مرحوم شدند)

به گمانم درباره آبی شدن اوضاع کرونایی مشهد، گرامی‌مادر حرفی زد که ایشان صحبت را ادامه دادند درباره قرمز بودن تهران و اینکه بچه تهران است و چندماهی است مادرش تهران ماندگار شده (مادرپسری ساکن مشهدند) صرفا بخاطر ممنوعیت تردد بین شهری و ترس از سفر با قطار و اتوبوس

و نمی‌دانم چه موضوعی مطرح شد که درباره محل سکونتش حرف زد و عجیب راضی بود از مهرگان

(آهان به گمانم حرف ترافیک ابتدای جاده خروجی شد و اینکه این ساعت نسبت به اوایل صبح یا بعدازظهر روانتر است)

خب ما هم محلات‌ِ مشهد –شهر خودمان- را بیشتر از مهاجران! می‌شناسیم

مهرگانی که مردجوان با شوق! ازش تعریف می‌کرد یک دهه قبل، بعنوان یکی از سه پروژه مسکنِ مهر برای شهرمشهد، افتتاح شده بود. جایی در حاشیه شمال جغرافیایی شهر

در زمینی حومه چند روستا، شهرکی ساخته شد اغلب ویلاییِ حیاط دار در دوطبقه مستقل.

وقتی متوجه شد نظر مساعدی درباره آن منطقه نداریم

 درباره یک کوچه بن بستِ دربدار! نزدیک محله‌اش گفت که چون مالکین ویلاهای آن کوچه، چند قاضی و پزشک! هستند اختلاف قیمت هرمتر مربع آنجا با اینور کوچه چندین برابر است و "مهم اینه که خودت آدم حسابی باشی نه اینکه محله حسابی! سکونت داشته باشی."

 آدم است که به زمین ارزش می‌دهد نه زمین به آدم...واقعا؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز

من از کجا! چه می دونم؟

سلام

زمستان یک

دیروز روح رو دیدم . انیمیشن soul

دوست داشتمش... سرگرم کننده بود و چندجا هم بلند! خندیدمlaugh

(خُب، جوگاردنر می‌میرد. درست زمانی که تصور می‌کرد تازه زندگی به او رو کرده و ماجراهایی در دنیای بالا که در دوبله به گیتی پسین و گیتی پیشین و خلسه! معرفی شده با یه روح به دنیا نیامده! به اسم 22 که نمی‌داند چه از زندگی می‌خواهد و برای همین هم علاقه‌ای به این دنیا آمدن ندارد و جهان ما انسان‌ها را جایی ملال آور می‌پندارد، برایش رخ میدهد و در انتها... )

...

طبق عادت پس از تماشای فیلم، رفتم سراغ خواندن +نقدها...

 دیدم آی ببم جان، این فیلم پر بوده از نکات فلسفی! اگزیستانسیالیسم! و موارد روانشناسانه و نکات دیگر از جمله فرمایشی بودن فیلم. والا

...

برایم حضور اینهمه سیاهپوست در فیلم عجیب بود. شخصیت اصلی سیاهپوست، دانش آموزان مدرسه اغلب سیاه پوست،  آرایشگر سیاهپوست، کارکنان بیمارستان و ساکنین شهر در خیابان و مترو اغلب سیاهپوست

و

البته استفاده آمارگیر جهان بالا- مثلا فرشته مسئول شمارش مرده ها- از چرتکه هم جالب بید

و

راه افتادن کارَت در سلمانی، بدون نوبت! صرفا بابت آشنایی با آرایشگر هم دیدنی بود

 

 

 

پ ن :

نخست: گویا طبق باور اگزیستانسیالیست‌ها زندگی بی‌معناست مگر اینکه خود شخص به آن معنا دهد. این بدین معناست که ما خود را در زندگی می‌یابیم، آنگاه تصمیم می‌گیریم که به آن معنا یا ماهیت دهیم ... بعضی مواقع اگزیستانسیالیسم با پوچ‌گرایی اشتباه گرفته می‌شود در حالی که با آن متفاوت است، پوچ‌گرایان عقیده دارند که زندگی هیچ هدف و معنایی ندارد در حالی که اگزیستانسیالیست‌ها بر این باورند که انسان باید خود معنا و هدف زندگی اش را بسازد.

 

بعد: یک نقد شیرین

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
همطاف یلنیـــز